سندروم علاقه به درب های باز

سندروم علاقه به درب های باز

مردی را می شناسم که سه کاندیدا برای ازدواج دارد و می تواند تصور کند که با هر یک از آن ها تشکیل خانواده بدهد. با این حال او جرات انتخاب ندارد. به این خاطر که انتخاب یکی به معنای کنار گذاشتن دو تای دیگر برای همیشه است!

دانشجویی بین ادامه دادن رشته کامپیوتر یا ادبیات یا جامعه شناسی مردد است او همه آن ها را دوست دارد در کلاس های همه شان شرکت می کند و وقتش را بین همه آن ها تقسیم می کند.او احساس می کند اینطوری همه گزینه ها را خواهد داشت و اینطور برایش بهتر است.

مادری فرزندش را به کلاس شنا، پیانو، ژیمناستیک، نقاشی، سفال گری و زبان می فرستند. حتی خود مادر هم می داند که امکان ندارد فرزندش در همه موفق شود اما فکر می کند شاید روزی به کارش آمد.

همه ما سعی میکنیم تا جاییکه ممکنست تمام گزینه ها را باز باقی بگذاریم. اما معمولا هیچ کدام را هم به نتیجه نمیرسانیم و مقدار زیادی زمان و انرژی هدر می دهیم. به همین خاطر است که امروزه با این همه گزینه های زیادی که داریم معمولا از قدیمی ها عقب تر هستیم.

دو رفتارشناس با اختراع یک بازی کامپیوتری که این شرایط را تقیلد می کند این رفتار غیرمنطقی را مطالعه کردند. بازی به این صورتست که در ابتدای بازی با سه درب مواجهید. که با کلیک کردن در را باز و وارد اتاقی می شوید. در اتاق می توانید با کلیک کردن داخل اتاق امتیاز بدست بیاورید یا با کلیک کردن روی درِ داخل اتاق به اتاق دیگری بروید. باید حواستان باشد که تعداد محدودی می توانید کلیک کنید(زمان و انرژی محدود در زندگی). و اگر درِ اتاقی را باز کرده باشید و به آن نروید به تدریج درش بسته می شود(از دست دادن یک گزینه به تدریج با بی توجهی). در مجموع سه اتاق بیشتر وجود ندارد و بازی طوری طراحی شده که یکی از اتاق ها به طور متوسط امتیاز بیشتری نصیب شما میکند.
بهترین استراتژی این است که پس از بررسی چند گزینه محدود، در اتاقی بمانیم و مابقی کلیک ها را مصرف کنیم که به طور متوسط بیشترین امتیاز را می دهد. اما رفتار کاربران متفاوت بود: آن ها سراسیمه تا جایی که می توانستند درهای بیشتری را باز می کردند و زمانی که دری در حال بسته شدن بودن سعی می کردند با صرف یک کلیک آن را باز نگه دارند. این رفتار حتی زمانی که جریمه باز نگه داشتن یک در بیش از یک کلیک شد، تغییری نکرد. وقتی از آن ها پرسیده شد که چرا اینکار را می کنند آن ها پاسخ می دادند:” ممکن است در آینده به دردم بخورد” در صورتی که آن ها هرگز به آن آینده نمی رسیدند و قبل از آن که بتوانند از آن اتاق آن طور که باید استفاده کنند کلیک هایشان تمام می شد. روانشناسان اما نتیجه گرفتند دلیل اصلی باز نگه داشتنِ در این است که افراد نمی خواهند سختی و دردِ بسته شدن یک در را تحمل کنند.

ما همواره میخواهیم در آنِ واحد کارهای زیادی را بکنیم، از هیچ امکانی نمی گذریم و میخواهیم همه گزینه ها را با هم داشته باشیم. این امر به سادگی می تواند موفقیت ما را نابود کند. باید یاد بگیریم درها را ببندیم حتی اگر اینکار برایمان سخت باشد.

تحلیل و تجویز راهبردی:

این مساله هم در زندگی شخصی مصداق دارد هم در اداره سازمان و هم در کشورداری. در هر سه زمینه می بینیم که خانواده ها، مدیران سازمان ها و مدیران ارشد کشور نشانه های این سندروم را دارند. همه می خواهند تا جای ممکن تمام گزینه ها، فعال باشد. اصولا یکی از آموزه های تفکر استراتژيک این است که باید دایره انتخاب ها را وسعت داد و باید گزینه های متعدد داشت اما این تعدد، هم مرز و محدودیت دارد. اگر تعداد گزینه ها بالا رفت، توان تحلیلی و همچنین منابع فعال نگه داشتن آن گزینه ها، پراکنده و غیرموثر می شود. خب چه باید کرد؟ خلوت کنید و تمرکز! آنگاه به ۴سوال پاسخ دهید.

الف: من می توانم همزمان چند گزینه را به صورت بهینه فعال نگه دارم.
ب) گزینه های به وضوح بهینه کدامند که همان اول انتخاب کنم و گزینه های به وضوح نابهینه کدامند که همان اول حذف کنم. کارهایی که در زندگی نباید بکنی را بنویس. یک بار خوب فکر کن و تصمیمت را بگیر که سراغ چه چیزهایی، حتی اگر فرصتش بود، نروی.
ج) از بین گزینه های (درب های باز) باقی مانده چه تعداد را با چه معیارهایی باید ببندم که به میزان تعداد گزینه های مطلوب (درب های باز) برسم.
د) و از همه مهم تر الان باید روی کدام گزینه ها، «متمرکز» شوم و کدام گزینه ها را صرفا به عنوان یک کار جانبی فعال و باز نگاه دارم.

به خاطر بسپاریم: بیشتر درها ارزش وارد شدن ندارند،حتی اگر بنظربرسد چرخاندن دسته در بسیار ساده است.

منبع: کانال استراتژیست دکتر لشکربلوکی

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در reddit

4 پاسخ

  1. این مطلب رو همیشه به یاد دارم. مطلب خیلی مفید و خوبیه.
    این سوالیه که خیلی از ما با اون مواجهیم که چقدر روی موضوعات مختلف وقت بگذاریم و اصلا باید وقت بگذاریم یا نه؟ مثلا دیگه باید فوتبال برم؟ چقدر؟ توسعه وب چقدر؟ سئو تا چه حدی باید پیش برم؟ Node JS رو یاد بگیرم یا نیازی نیست؟ و …
    لطفا باز هم از این نوع مطالب منتشر کن.
    متشکر

    1. درود وحید عزیز
      به نکته خوبی اشاره کردی. اینکه ما چه کارهایی رو باید انجام بدیم و چه کارهایی رو انجام ندیم، به انتخاب هایی که می کنیم برمی گرده.
      بهتره یاد بگیریم که انتخاب هامون بر اساس اولویت و نقشی که هر گزینه در رسیدن به هدفمون داره، باشه.

      موفق باشی.

  2. سلام
    خیلی مطلب خوبی بود سهیل جان
    من واقعا به این مطلب اعتقاد دارم و سعی میکنم توی زندگی شخصیم رعایت کنم
    موفق باشی

    1. سلام بهراد عزیز.
      خوشحالم که مفید بوده برات. خیلی از مواقع دلیل اینکه به هدفی که تعیین میکنیم نمیرسه، اینه که میخوایم چندین هدف مجزا رو دنبال کنیم به امید اینکه حداقل یکیش به نتیجه برسه.

پاسخ دادن به محمدسهیل محمدی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *