اولین پست (دانشگاه و کسب و کار)

دانشگاه و کسب وکار

دانشگاه و کسب و کار

گذاشتن اولین پست برام سخت بود. اینکه در مورد چی بنویسم و چی بگم. اینکه چجوری بنویسم: به خودم سخت بگیرم و لفط قلم بیام یا اینکه راحت باشم و سعی کنم حق مطب رو ادا کنم (آخرش دارم میرم سمت لفظ قلم اومدن 🙂 ). خلاصه اینکه من سخت نمی گیرم، شما هم سخت نگیرید و از خوندن متن لذت ببرید.  بهتره برم سراغ اصل مطلب!

اولین کسب و کار

ترجیح دادم اولین پست رو از جایی شروع کنم، که تصمیم گرفتم وارد حوزه کاری بشم. جایی که یه مقدار از محیط دانشگاه و درس فاصله گرفتم و به سمت کسب و کار رفتم. سال ۹۲ بود که تصمیم گرفتیم روی تولید محتوای آموزشی برای دانشجویان کار کنیم. محتواها شامل آموزش نرم افزار های تخصصی رشته های دانشگاهی (مهندسی صنایع، مکانیک، مواد و … )، ویدئوهای “چگونه ساخته می شوند (How it’s made)” و جزوات و کتاب های اساتید دانشگاهی بود. روی این کار کامل متمرکز نبودیم، بیشتر هدفمون این بود که یه درآمدی داشته باشیم تا دوران دانشجویی رو پشت سر بذاریم.

تا آخر سال ۹۲ این کسب و کار رو اداره می کردیم که بعدش دیگه همه چی منحل شد و ادامه اش ندادیم. اینو هم داشتم فراموش می کردم، در این مدت هم سایتی، برای تولید محتوای تخصصی در رشته مهندسی صنایع داشتیم و مقالات، جزوات و ویدئوهای مرتبط قرار میدادیم، تا بتونیم خودمون رو نسبت به رشته مون آپدیت نگه داریم.

کنکور و رشته MBA

سال ۹۳ بود که تمرکزم رو گذاشتم برای آزمون کارشناسی ارشد (راستی یادم رفت که بگم. من لیسانسم رو مهندسی صنایع خوندم). اما این دفعه نمی خواستم ارشد صنایع بخونم. صنایع رشته خیلی خوبیه، دید وسیعی به دانشجو می ده. به نظرم دوره لیسانس (بر خلاف چیزی که خیلی ها فکر می کنند) دوره “تخصص گرایی” شدن نیست بلکه دوره ایه که در مورد چیزای مختلف بیشتر یاد بگیری و جنبه های مختلف دانش و رشته های مختلف دانشگاهی رو بهتر بشناسی. اگر بخوام دوره لیسانس رو تعریف کنم اینجوری در موردش میگم:

دوره لیسانس دوره ایه که تازه، افراد خودشون رو میشناسند و میفهمند که برای چه کاری ساخته شدند و استعدادش رو دارند.” این دیدگاهیه که من در رشته صنایع بدست آوردم.

با توجه به اینکه علاقه زیادی داشتم که از همون اول کسب و کار خودم رو داشته باشم و این توان و استعداد رو از زمان راهنمایی درون خودم می دیدم، تصمیم گرفتم اگر قرار باشه دوباره ادامه تحصیل بدم، رشته ای رو بخونم که در مدیریت و راه اندازی یه کسب و کار بتونه کمکم کنه. اینجا بود که با پرس و جو و تحقیقات مختلف به این نتیجه رسیدم که رشته MBA(Master of Business Administration) رو بخونم.

تمرکزم رو گذاشتم روی این رشته و خودم رو برای کنکور ارشد آماده کردم. در نهایت تونستم در رشته MBA گرایش بازاریابی دانشگاه اصفهان قبول بشم. خوشحال بودم از این بابت که در رشته ای در حال تحصیل هستم که برای راه اندازی کسب و کارم کمکم میکنه. اما فکر کنم راه اشتباهی رو رفتم! (هنوز مطمئن نیستم ولی هم حس میکنم هم فکر میکنم که اون چیزی که میخواستم رو نتونستم از این دوره تحصیلی بدست بیارم) خلاصه اینکه در این مدت هم روی ۲ استارتاپ کار کردم که موفقیتی حاصل نشد و شکست به حساب میومد.

همیشه و هر لحظه که تصمیم به ادامه تحصیل یا شرکت در دوره آموزشی می گرفتم، با این هدف بود که چجوری این آموزش میتونه در کسب و کار به کمکم بیاد. با این دیدگاه سعی می کردم به سمت آموزش و تحصیل برم و تا به الان اگر چه عالی نبوده و بعضی جاها اشتباهاتی صورت گرفته، اما راضی کننده بوده و تاثیر مثبتی روی تصمیم هایم و فعالیت هایم گذاشته.

در پست دیگریدر مورد ۲ استارتاپی که با شکست مواجه شد، نوشتم.

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در reddit

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *