۲ استارتاپ شکست خورده و شروع استارتاپ جدید

شکست استارتاپ و شروع استارتاپ جدید
داستان ۲ استارتاپ شکست خورده

دوشان

استارتاپ اول رو با دوستانی که در استارتاپ ویکند اشنا شده بودیم تصمیم گرفتیم راه اندازی کنیم. استارتاپ “دوشان” که یه بازاری برای خرید و فروش صنایع دست ساز بود. چندماهی روی این استارتاپ تمرکز کردیم و با وجود اینکه حتی قبل از آماده شدن MVP بعضی از دوستان از تیم خارج شدند (هرکس بنا به مشکلاتی که داشت تصمیم گرفت دیگه تو تیم نباشه و کناره گیری کرد و رفت سمت زندگیش)، به هر شکلی بود MVP رو آماده کردیم. اما همین جا بود که همه چی تموم شد. دو ماه بعد از اینکه MVP آماده شد، بقیه اعضای تیم هم جدا شدند. من فکر میکنم دلیلش این بود که یادمون رفته بود وقتی قدم تو این کار میذاریم نباید به دنبال بازدهی و نتیجه زودراس باشیم و چون این اتفاق افتاد باعث شد زود، دلسردی بوجود بیاد و تیم از هم جدا بشه.

نکته مهم: “وقتی قراره روی یه استارتاپ کار کنی هیچ وقت انتظار نتیجه و بازدهی زودرأس رو نداشته باش.”

LiveBeter

بعد از این موضوع با یکی دیگه از دوستان روی ایده جدیدی شروع به کار کردیم که با هدف “بهبود عملکرد شخصی و کاری افراد از طریق مدیریت بهتر وظایف” با نام LiveBeter بود. این ایده در مرحله تحقیقات بازار و ولیدیشن بسته شد. در مورد این ایده به این نتیجه رسیدیم که چنین سیستمی نیاز خیلی از افراد هست و از این بابت خیالمون راحت بود اما مشکلی که بود این بود که، به وفور روی این ایده هم در خارج از ایران و هم در داخل، کار شده بود و وبسایت ها و اپ های مختلفی لانچ شده بودند و اگر ما میخواستیم وارد این حوزه بشیم، باید بر سر کسب سهم بازار و افزایشش تلاش می کردیم. به همین دلیل تصمیم گرفتیم که بیشتر از این واردش نشیم و تمرکز، تلاش و زمان رو روی ایده دیگه ای بذاریم.
به فکر مزیت رقابتی هم بودیم اما هر رقیبی رو که تحلیل می کردیم علاوه بر یک سری خدمات مورد نیاز کاربر، مزیت های رقابتی مختلفی هم داشتند که ما به این نتیجه رسیدیم نوآوری تو این زمینه خیلی کم میتونه اتفاق بیفته.

نکته مهم: “اینجا بود که متوجه شدم اگر قراره روی استارتاپی تمرکز، انرژی، هزینه و زمان بذاریم بهتره استارتاپی باشه که یا در بازارش، رقبای زیادی وجود نداشته باشه یا اینکه بشه نوآوری و خلاقیت پیاده کرد. چون واقعا زمان محدوده و باید درست ازش استفاده کرد.”

استارتاپ جدید

بعد از این ایده، مدتی درگیر امتحانات دانشگاه بودم (همون رشته MBA). بعد از امتحانات، ایده جدیدی رو با یکی از دوستانم شروع کردیم. در مورد ایده قبلی اینو اضافه کنم، یک روز که با دوستم برای صحبت با چندتا منتور به تهران رفتیم که اتفاقا روز چهارشنبه هم بود. در این روز بعد از اینکه کارهامون رو انجام دادیم تصمیم گرفتیم به همفکر تهران بریم. در این همفکر با دوست جدیدی آشنا شدم که چندماه بعد با همدیگه استارت این کار جدید رو زدیم!
استارتاپ جدیدی که در حال راه اندازی هستیم قراره به برگزاری کمپین های اجتماعی و کمپین های تجاری شرکت ها کمک بکنه. اسم این استارتاپ را ” ترند Trand” گذاشتیم و در حال حاضر همچنان در حال کار کردن روی آن هستیم تا بتونیم MVP رو آماده کنیم.

تا اینجا برای این پست کافیه. هم خسته شدم هم اینکه نمیتونم از آینده ای که در حال تغییره چیزی بنویسم!
اما امیدوارم که همه چیز رو به خوبی پیش ببریم و مثل دو استارتاپ قبلی نباشه…

دوران دانشجویی هم دورانی بود که به دنبال راه اندازی کسب و کاری بودم. که متن کاملش اینجا هست.

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در reddit

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *